بنا بر هدایت رییس ما،همه کارمندان به اتاق مجلس رفتیم. خود رییس طبق معمول دیرتر وارد سالون شد.با آمدن او همه ساکت شدند. برای اولین بار تبسم بر لبانش که از کشیدن سگرت زیادکبود شده بود،دیده میشد،ولی میفهمیدی که در زیر آن تبسم قلابی،خشم ، خود خواهی وحسادت همیشه گی نهفته است.پشت میز جلسه ایستاد شد و بدون مقدمه گفت :« خدمت شما عرض شود که درین اواخر،جلسات ما به کلی خسته کن و یکنواخت شده است. هر نظر و پیشنهاد من، بدون چون وچرا از سوی همه شما تایید میگردد.به عقیده من جلسه بدون مباحثه وجدل-جلسه نیست. یکی از دوستانم که برای دوره کار آموزی «به تورانتوی کالیفورنیا رفته بود میگفت که در آنجا اکثر جلسات با بحث ومناقشه شروع وباشور وهیجان وموفقیت به پایان میرسد

:من که درآخر اتاق نشسته بودم از جایم بلند شده گفتم .با اجازه رییس باید گفت که تورانتو در کالیفورنیا نه، بلکه در کانادا است :رییس با همان تبسم با معنی خود خوب به طرفم خیره شد وگفت چقدر خوب.چقدر به جا. به نظر من همینگونه جروبحث هاست که جلسات را پر شور و زنده میسازد. کسی در این مورد حرفی دارد؟ :یکی از همکاران که نمی دانم کی بود، باصدای بلند گفت .بهتر است در این مورد از آقای احمد بپرسیم که تازه از سفر امریکا وکانادا بر گشته : احمد بدون آنکه کسی از او نظر بخواهد از چوکی بلند شدو گفت

مسافرتم به امریکا وکانادا مسافرت افسانوی و فراموش ناشدنی بود.مثل خواب بود و خیال.انسان با دیدن آن سرزمین ها واقعآ گیچ میشود. جاده های بزرگ،ساختمانهای بلند وآسمانخراشهای عظیم ، از مغازه ها که چی عرض کنم. واقعآ خواب وخیال بود.. «خلاصه من حرف رییس دوستداشتنی مان را به کلی تایید میکنم

:یکی از کارمندان دیگر از جا بلند شد وگفت چندی پیش یکی از همسایه های ما میگفت که در اثر پیشرفت علم وتکنالوژی، اکنون امکانات آن وجود دارد که یک منطقه را به جای دیگر انتقال دهند. پس جای هیچ شکی نیست که تورانتو را به کالیفورنیا برده باشند. پس من گفته رییس محترم مارا به کلی تایید میکنم

:صابر یکی از همکاران دیگر ما از چوکی بلند شد وگفت باید همه ما به داشتن چنین رییس آگاه افتخار کرد.رییس عزیز ما، با وجود داشتن مشغولیت های فراوان اداری، جلسات بیشمار و کار طاقت فرسا، همراه با کاروان علم وتکنالوژی جدید، یکجا گام برمیدارد واز هرگونه تحولات جغرافیایی واقلیمی آگاهی عام وتام دارد.من نظر ایشان را صد در صد تایید میکنم و ضمنآ با داشتن چنین گنجینه پر از فهم ودانش افتخار مینمایم

:بعد از ختم جلسه، رییس دستم را محکم فشرد وگفت خوب شد واقعیت برایت روشن شد. من جلساتی را که در آن جر وبحث باشد خیلی خوش دارم

More stories